هوش تجاری یا BI چیست؟
اصطلاح هوش تجاری به فنآوریها، اپلیکیشنها و شیوههای جمع آوری، ادغام، تجزیه و تحلیل و ارائه اطلاعات تجاری اشاره دارد. هدف از هوش تجاری، پشتیبانی از تصمیمگیری بهتر برای تجارت است. اساساً سامانههای هوش تجاری، سامانههای پشتیبانی تصمیم گیری دادهمحور (DSS) هستند. گاهی اوقات هوش تجاری متقابلاً با کتابهای معرفی رویدادهای رسانهای، گزارش، ابزار پرس و جو و سامانۀ اطلاعات اجرایی استفاده میشود. در طی چند دهۀ گذشته، رشد هوش تجاری شرکتها را قادر به سادهسازی مؤثر بسیاری از فرایندها و گسترش آنها به بازارهای جدید در مقیاسی بیسابقه کرده است.
علاوه بر این، فنآوریهای جدید هوش تجاری نیز امکان همکاری و نوآوری گستردهای را فراهم کردهاند. با این حال، اجرای این راهحلهای هوش تجاری اغلب به چالشهای جدید منجر میشود. اکثر این چالشها توسط هوش تجاری میتوانند بهوسیلۀ توسعۀ شایستگیهای جدید به فرصت تبدیل شوند. به گفته جیم دیویس، گلوریا جی میلر و آلن راسل: «موفقیت شرکت در مدیریت داراییهای اطلاعاتی آن، تابعی از زیرساختها، روندها، مردم و فرهنگی است که همگی هماهنگ با یکدیگر هستند».
چشمانداز تجارت و هوش تجاری در حال تکامل
هوش تجاری، اصطلاحی که شامل تمام تواناییهای لازم برای تبدیل دادهها به اطلاعات میشود، شرکتها را تقویت کرده است تا هدف نهایی را در پیش بگیرند که همان رساندن اطلاعات مناسب به افراد مناسب در زمان مناسب از طریق کانال مناسب است. نتیجۀ آن انفجار اطلاعات است. منابع جدید، کانالها و اپلیکیشنهای در حال ایجاد، بهصورت خودکار روزانه در دسترس میباشند. این فراوانی اطلاعات و فرصتهای جدید آن باعث ایجاد فشاری بیسابقه بر شرکتها شده است تا مدلهای سازمانی خود را دوباره بررسی کنند. مدلهای سنتی عملیات و سبکهای مدیریت اغلب فاقد چابکی و انعطافپذیری برای بهکارگیری کامل این فرصتهای جدید هستند. این معضل مختص افراد و یا منطقه جغرافیایی خاصی نیست. این مسائل بر همۀ صنایع در سراسر جهان تأثیر میگذارد. و هوش تجاری راهحل رفع این معضل است.
اکثر شرکتهای بزرگ تمایل به تغییر دارند. روش معمول این بوده است که روند را با سازماندهی مجدد آغاز کنیم. سناریو این بوده است: تشکیل جلسه؛ تجزیه و تحلیل مشکل؛ تعیین مسئولیتها و جوابگوییها؛ و تخصیص منابع برای ایجاد تغییرات لازم. کارکرد قدیمی که دنبال میشده است، اینچنین بوده است، یک رویکرد شکلی. هنگامی که نیاز به تغییر گاه به گاه بود، این رویکرد کار میکرد. ولی در محیط تجاری امروز، چندین مانع برای این رویکرد وجود دارد. هوش تجاری کمک شایانی در این زمینهها به شرکتها کرده است.
این مشکل ناشی از پیچیدگی بسیار زیاد طراحی مجدد فرآیندها، ساختارهای مدیریتی و سامانههای اندازه گیری برای انطباق یک محیط تجاری است که بهطور مداوم در حال تغییر است. و همۀ اینها باید در حین ادامۀ کار تجاری انجام شود. چالش دیگر این عدم قطعیتی است که در محیط تجاری وجود دارد. مدلهای سازمانی که در گذشته کار میکردهاند، بهاندازۀ کافی انعطافپذیر نیستند. چگونه یک تجارت بر اساس چشم انداز یک تجارت ناشناخته سازماندهی میشود؟ و سپس چگونه میتوان آن را بهعنوان چشم انداز تکامل یافته منطبق کرد؟ بهعبارت دیگر، چگونه میتوانیم اجازه دهیم که فرم بهدنبال کارکرد باشد؟ و چگونه میتوان از هوش تجاری کمک کرفت.
گام اول عبارت است از نگاه کردن به نحوۀ تعریف سازمان. در برخی از روشها، تعریف مرسوم با چشم انداز فعلی متناسب نیست. برای تجارت، آن شامل یک نهاد ثابت ساخته شده از عناصری از قبیل سامانهها، استانداردها، قوانین و پرسنل طراحی شده برای رسیدن به یک مقصود و یا هدف است. تغییر سازمانی اصطلاحی برای تعریف عمل تعدیل این عناصر برای پاسخگویی به نیازهای تجاری جدید بوده است. این در یک اقتصاد صنعتی کافی بوده است. با این حال، در اقتصاد خدمت محور امروز، بیشتر به این معنی است که دربارۀ سازمان بهعنوان موضوعی مبرم فکر کنیم. کاربرد هوش تجاری در خدمت اقتصاد خدمتمحور است.
سازمانهایی که در چشم انداز تجاری جدید باقی خواهند ماند دارای هوش تجاری، مسطح، تیم محور و پویا با نیروی کاری است که وابسته به خود، دارای انگیزه درونی و مرتبط است. برای بهدست آوردن برخی از دیدگاهها در مورد سرعت بخشیدن به تغییر، برخی از اختراعات اولیه و سرعتی که آنها بر اقتصاد محلی و جهانی تأثیرگذاردهاند را در نظر بگیرید. مورخان به ما میگویند که چرخ در یک ناحیه از جهان اختراع شده و به مدت صدها سال قبل از پذیرش جهانیاش مورد استفاده قرار گرفته است. تقریبا ۱۰۰ سال طول کشیده است تا دانش در مورد ذوب سنگ آهن از یک قاره به قارههای دیگر انتقال یابد. سنت های فرهنگی مانند زبان ها و رفتارهای اجتماعی قرنهابهصورت بومی باقی مانده بودهاند.
آنرا با چند دهۀ قبل که ما در ماه فرود آمدیم مقایسه کنید. دانش این پیشرفت تاریخی تنها طی ۱.۴ ثانیه به همۀ نقاط در جهان رسید. امروزه، زمانی که یک میکروچیپ جدید معرفی میشود، در دوران هوش تجاری، در عرض چند هفته در سراسر جهان اجرا میشود. و البته هر ایدۀ اجتماعی و فرهنگی جدید را میتوان از طریق اینترنت بهصورت مجانی منتقل کرد. حتی شکلگیری حیات از طریق مهندسی ژنتیک در حال شتاب گرفتن است.
راهنمای مسیر نواحی جدید و ناشناخته
تأثیر تغییر دائمی در یک تجارت میتواند دلهرهآور و استرس زا باشد. با این حال، درک طبیعت بنیانی و دسترسی به قدرت آن با استفاده از هوش تجاری میتواند فرصتهای اقتصادی فراوانی را آشکار سازد.
جهانیسازی ماندگار است. بازارهای نوظهور در آسیا، آفریقا، هند، و آمریکای جنوبی، همانطور که با گسترش اقتصادشان، دسترسی جهانیشان نوسعه مییابد، فرصتهای جدید و همچنین فشارهای رقابتی را عرضه میکنند. مبادلۀ جهانی نخبگان منجر به نیروی کار بسیار متنوع و ارتقای هوش تجاری میشود.
پیشرفتهای فنآوری در دو دهۀ گذشته شرکتها را قادر به دستیابی، سازماندهی، تجزیه و تحلیل، ذخیره و بازیابی مقادیر انبوهی از اطلاعات و همینطور دستیابی به هوش تجاری کرده است. این قابلیتها ارتباطات و مراودات فوری را امکانپذیر ساخته است.در نتیجه، مصرف کنندگان قدرت بیشتری دارند تا تجربۀ خرید خود را بیشتر از هر زمان دیگری تحت تأثیر قرار دهند. آنها میتوانند از بازارهایی در سراسر جهان خریداری کنند. با دسترسی به محصولات و خدمات جهانی، آنها از کیفیت بهتر، قیمت پایینتر و تحویل سریع تر دست خواهند یافت. شرکتها در حال افزایش رقابت در عین استفاده از هوش تجاری هستند. مقررات اغلب ناکافی و متناقض است. ادغام و فراگیری شرکتها در حال تبدیل شدن به روندی رایج شده است تا تجارت به گسترش و بهره برداری از فرصتهای جدید بپردازد.